زمستان 1386 - همه چیز همه جور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن را که نزدیک واگذارد ، یارى دور را به دست آرد . [نهج البلاغه]
همه چیز همه جور
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • Honarpisheh.Comنام کامل:
    KONG SANG CHAN
    نام مستعار:SING
    LUNG
    نام هنری:JACKIE
    CHAN

    نام کامل:
    KONG SANG CHAN
    نام مستعار:SING
    LUNG
    نام هنری:JACKIE
    CHAN
    تاریخ تولد: 7 آپریل 1954.
    محل تولد: هنگ کنگ چین.
    شغل: بازیگر، کارگردان، تهیه کننده، بدل
    کار.
    قد: 174 سانتی متر.
    وزن: 63 کیلوگرم.
    ورزش رزمی: کونگ فو.
    درآمد سالیانه وی: 15-20 میلیون دلار.

    نام پدر:CHARLES CHAN---شغل:
    آشپز سفارتخانه فرانسه در هنگ کنگ.
    نام مادر:LEE-LEE CHAN---شغل:
    خدمتکار سفارتخانه فرانسه در هنگ کنگ.
    نام پسر:JA CEE CHAN---23
    ساله.---نام مادر:LIN
    FENG

    نام دختر:ETTA NG CHOCK
    LAM
    ---8 ساله--- نام مادر:Elaine
    Ng Yi-Lei
    (همسر قانونی جکی چان نبوده است)(وی دختر
    شایسته چین بوده است)
    نام همسر:LIN FENG-CHIAO---شغل:
    بازیگر تایوانی. تاریخ ازدواج:
    1983---اکنون از یکدیگر جدا شده اند

    بیوگرافی:
    جـکی چـان در یـک
    خــانواده فقیر بدنیا آمد. پدر وی بعنوان
    آشـپـز و مادرش بعنوان خدمتکار سفارت
    فرانسه در هنگ
    کنگ مجـبـور بـه
    کـار بـودنـد. وی در کودکی در مدرسـه ای
    تـحـصیل مــیکرد
    که در آن به دانش آموزان خود مهارتهایی
    هـمـچـون بازیگری، خوانندگی، هنرهای رزمی
    و آکروباتیک
    تعلیم می دادند. اولین
    ایفای نقش وی در سال 1962رقم
     خـورد.
    وی در 17 سـالـگـی مدرسه را ترک کرد و در فیلمها
    نقشهای کوتاه بازی کرده و یا به بدل کاری
    میپرداخت. وی
    حـتـی در فیلمهای
    بروس لی نیز بعنوان حریف وی چندین
    بــار ضربه فنی شده است. پس از چندین بازی در فیلمها
    سـرانـجـــام بـا ایـفـای نـقـش در فـیـلـم
    RUMBLE IN THE BRONX
    مشهور گشت. جـکی چـان تـا چـندی پیش تمام
     صحنه های
    بدل کاری فیلمهایش را شخصا اجرا میکرد اما
    بـه عـلت کهولت سن دیگر قادر به چنین عملی
    نــیست.
    او همـچـنین اکـثـر
    تـرانـه هـای فیــلمهایش را خودش اجرا
    میکند اما معمولا در سینماهای آمریکا صدای
    وی را پخش
     نمـیـکنند.
    اقدامات  انسان دوستانه جکی چان  و همچنین
    دفاع از حقوق حیوانات وی نیز به محبوبیتش
    افزوده است.

    چند مطلب جالب در مورد جکی چان:

    1- جکی
    چان 12 ماه در رحم مادرش جا خوش کرده بود.
    که سرانجام با عمل جراحی وی را  بدنیا آوردند.

    2-نـام
    وی KONG SANG به معنی: بـدنیـا
    آمـده در هنـگ
    کنگ میباشد.

    3-
    بـرغم  تحصیلات اندک جکی چان دانشکده هنگ کنگ
    به وی دکترای افتخاری علوم اجتماعی اهدا کرده است.

    4- جکی
    چان در سال 1976 تحت عمل جراحی پلاستیک
    قرار گرفت تا پلکهایش را شبیه غربی ها در آورد.

    5- وی
    در جریان فیلمهایش بارها دچار شکستگی در اغلب نقاط
    بدنش گردیده است از جمله: 3 بار شکستگی در ناحیه بینی،
    یک بار از ناحیه قوزک پا، اغلب انگشتان دستهایش، هر دو
    استخوان گونه و حتی جمجعه وی دچار شکستگی شده است.



    ::: شنبه 86/12/11::: ساعت 11:37 صبح
    نظرات دیگران: نظر

     (کلینت‌ ایستوود) کارگردان‌ 74 ساله‌ سینما،مسن‌ترین‌
    فیلمسازی‌ است‌ که‌ در تاریخ‌ اسکارجایزه‌ بهترین‌ فیلم‌
    را از آن‌ خود کرده‌ است‌. این‌هنرپیشه‌ و بازیگر مطرح‌
    دنیای‌ هالیوود از دوران‌جوانی‌ تا به‌ امروز که‌ پا به‌
    میان‌سالی‌ گذاشته‌ است‌،چه‌ در فیلم‌های‌ وسترن‌ و چه‌ با
    کارگردانی‌های‌خود، فردی‌ برجسته‌ بوده‌ و توجه‌ همگان‌ را
    به‌خود جلب‌ کرده‌ است‌، جوانان‌ دیروز نیز او را درفیلم‌
    (خوب‌ بد زشت‌) تحسین‌ می‌کنند.
        او تاکنون‌ چندین‌ بار به‌ عنوان‌ بهترین‌ هنرپیشه‌مرد
    نقش‌ اصلی‌ و بهترین‌ هنرپیشه‌ مرد نقش‌ مکمل‌جوایز زیادی‌
    را دریافت‌ کرده‌ است‌. کلینت‌ایستوور همیشه‌ نقش‌ محوری‌
    را در فیلمها داشته‌است‌ اما اکنون‌ غبار سفید پیری‌ بر
    روی‌ موهای‌این‌ هنرپیشه‌ جوانان‌ پسند نشسته‌ اما ذره‌ای‌
    ازجذابیت‌ چهره‌اش‌ کم‌ نشده‌ است‌.
        در این‌ شماره‌ می‌خواهیم‌ اشاره‌ای‌ به‌ زندگی‌او
    داشته‌ باشیم‌.
        
        
        متولد سانفرانسیسکو
        
        (کلینتون‌ ایستوود جی‌ آر) در 31 می‌1930در بیمارستان‌
    (سنت‌ ماری‌) سان‌ فرانسیسکو درایالت‌ (کالیفرنیا) چشم‌ به‌
    جهان‌ گشود. پدرش‌(کلینتون‌ ایستوور) و مادرش‌ (مارگارت‌
    روت‌رانر) از تولد فرزندشان‌ خوشحال‌ شدند و طبق‌رسوم‌
    خانوادگی‌ نام‌ پدر خانواده‌ بر روی‌ فرزندتازه‌ بدنیا
    آمده‌ گذاشتند. کلینت‌ فرزند اول‌خانواده‌ بود و سه‌ سال‌
    بد دختری‌ با موهای‌ بور وچشمانی‌ آبی‌ پا به‌ عرصه‌
    خانواده‌ (ایستوود)گذاشت‌. به‌ این‌ ترتیب‌ کلینت‌ صاحب‌
    خواهری‌شد که‌ نام‌ او را (جین‌ روت‌) نهادند.


        گفتنی‌ است‌ که‌ در رگهای‌ کلینت‌ خون‌اسکاتلندی‌ و
    هلندی‌ جریان‌ دارد. پدرش‌ هلندی‌تبار و مادرش‌ اسکاتلندی‌
    بودند. کلینت‌ که‌ عزیزدردانه‌ خانواده‌ بود به‌ بهترین‌
    مدرسه‌سان‌فرانسیسکو فرستاده‌ شد. در مدرسه‌ واحدآموزش‌
    بازیگری‌ داشت‌. (دیویدکهر) استاد وی‌شد و به‌ این‌ ترتیب‌
    کلینت‌ از همان‌ دوران‌ ابتدایی‌با بازیگری‌ آشنا شد. وی‌
    علاقه‌ و استعدادی‌ که‌داشت‌ در چند فیلم‌ وسریال‌ نقشی‌
    کوچکی‌ ایفاکرد. او توانست‌ در فیلم‌ سواحل‌ سال‌فرانسیسکونقش‌
    یک‌ بچه‌ کارگر را به‌ خوبی‌ اجرا کند.
        کلینت‌ نوجوان‌ هدف‌ بزرگی‌ را دنبال‌ می‌کرد.او می‌خواست‌
    پا در عرصه‌ سینما بگذارد. لذاتصمیم‌ گرفت‌ برای‌ تحصیل‌
    در دبیرستان‌ راهی‌شهر هنر هفتم‌، لس‌ آنجلس‌ شود. پدرش‌
    در یک‌آپارتمان‌ دانشجویی‌ برای‌ کلینت‌ اتاقی‌ اجاره‌کرد
    تا در لس‌آنجلس‌ به‌ راحتی‌ به‌ تحصیل‌ علم‌ وهنر بازیگری‌
    بپردازد.
        کلینت‌ با ورود به‌ مدرسه‌ هنر پیشگی‌ درلس‌آنجلس‌
    تازه‌ متوجه‌ شد از این‌ هنر چیزی‌نمی‌داند، اما ناامید
    نشد و با بازی‌ در چند تئاترخیابانی‌ به‌ تجربیاتش‌ افزود
    و چند نقش‌ کوچک‌ وپیش‌ پا افتاده‌ در فیلمهایی‌ چون‌ چراغ‌
    و شهرآشوبگران‌ داشت‌.
        پس‌ از دهه‌ طلایی‌ هالیوود، تااواسط دهه‌1950،
    ایستوود در فیلم‌ معروف‌ و قابل‌ توجهی‌بازی‌ نکرده‌ بود.
    اولین‌ فیلم‌ ایستوور با نام‌ (رطیل‌)در سال‌ 1955 ساخته‌
    شد و نقش‌ بسیار کمرنگی‌ رابر عهده‌ داشت‌. البته‌ بازی‌
    در این‌ فیلم‌ پس‌ از به‌اتمام‌ رسیدن‌ دوران‌ سربازی‌اش‌
    بود.
        و در سال‌ 1951 وارد ارتش‌ شد. در آن‌ رازمان‌ جنگ‌
    شبه‌جزیزه‌ کره‌ در اوج‌ خود بود لذاکلینت‌ از سوی‌ ارتش‌
    آمریکا به‌ سواحل‌ مونتری‌کالیفرنیا فرستاده‌ شد تا آموزش‌
    نظامی‌ ببیند.
        سپس‌ به‌ کره‌ رفت‌ تا در جنگ‌ شرکت‌ کند.محیط خشک‌
    نظامی‌ با روحیه‌ لطیف‌ و هنری‌کلینت‌ مغایرت‌ داشت‌، از
    این‌ رو او دچارافسردگی‌ و اضطراب‌ شده‌ بود و می‌خواست‌
    هرچه‌ زودتر به‌ خانه‌اش‌ بازگردد. شانس‌ با او یار بودو
    فرمانده‌ گروه‌ نظامی‌ با مرخصی‌ او موافقت‌ کردو کلینت‌
    به‌ آمریکا بازگشت‌. در آن‌ زمان‌خانواده‌اش‌ در سیاتل‌
    ساکن‌ بودند. اما از یک‌مرخصی‌ کوتاه‌ دوباره‌ به‌ ارتش‌
    بازگشت‌ و این‌ باردر آشتبار نیروی‌ دریایی‌ آمریکا مشغول‌
    به‌ خدمت‌شد .او در دوران‌ خدمت‌ سربازی‌اش‌ با چندهنرپیشه‌
    مطرح‌ آن‌ روزگار همچون‌ مارتین‌ میلنر،دیویدجانسن‌ و
    ریچاردلانگ‌ آشنا شد. همین‌دوستی‌ سبب‌ کسب‌ تجربه‌ بیشتر
    برای‌ کلینت‌ بود.
        با به‌ پایان‌ رسیدن‌ دوران‌ سربازی‌، کلینت‌ به‌لس‌آنجلس‌
    بازگشت‌ و در دانشگاه‌(لس‌آنجلس‌سیتی‌) در رشته‌ بازیگری‌
    وکارگردانی‌ به‌ تحصیل‌ پرداخت‌ و مدرک‌ خود را بانمرات‌
    عالی‌ دریافت‌ کرد.
        او تا زمانی‌ که‌ در سریال‌ تلویزیونی‌ rawhide در
    سالهای‌ 1959 تا 66 بازی‌ نکرده‌ بودهمچنان‌ در گمنامی‌
    بسر می‌برد.
        کلینت‌ ایستوود شهرت‌ واقعی‌ خود را با بازی‌(فیلم‌
    دروسترن‌های‌ اسپاگتی‌) بدست‌ آورد.
        (یک‌ مشت‌ دلار) در سال‌ 1964 و بخاطر(چند دلار بیشتر)
    در سال‌ 1965 و (خوب‌ بدزشت‌) به‌ سال‌ 1966 به‌ او شهرت‌
    جهانی‌ بخشیداو در این‌ فیلم‌ زیاد حرف‌ نمی‌زد و چون‌ اسم‌خاصی‌
    هم‌ نداشت‌ به‌ مردی‌ بدون‌ نام‌ یا
        man with no name شهرت‌ پیدا کرد.
        او برای‌ شروع‌ کار با (پونیورسال‌ پیکچرز) قرارداد
    بست‌.
        (ایستوود) شخصیت‌ خود را در هالیوود فقطبه‌ عنوان‌ یک‌
    کابوی‌ نگه‌ نداشت‌ او در سال‌1971 با بازی‌ در نقش‌ (هری‌
    کثیف‌) ژانرجدیدی‌ در فیلمهای‌ پلیسی‌ بنانهاد. شخصیت‌(هری‌
    کثیف‌) پلیسی‌ بود که‌ برای‌ اجرای‌ قانون‌ ازکارهای‌ غیر
    قانونی‌ استفاده‌ کرد.
        
        
        ازدواج‌ ایستوود
        
        او در آن‌ زمان‌ با (رکساناتویس‌) هنرپیشه‌زیبایی‌
    هالیوود ازدواج‌ کرد و صاحب‌ فرزندی‌ به‌نام‌ (کیمبر) شد.
    اما این‌ ازدواج‌ دوام‌ نیافت‌ و پس‌از جدایی‌، با (مگی‌
    جانسون‌) آشنا شد و پیمان‌زندگی‌ مشترک‌ بست‌. دو فرزند به‌
    نام‌های‌ (تایلی‌)و (آلیسون‌) ثمره‌ این‌ ازدواج‌ می‌باشد.
    اما این‌ازدواج‌ هم‌ مانند دیگر ازدواج‌های‌ هالیوودی‌دوام‌
    نداشت‌ وی‌ پس‌ از جدایی‌ از (مگی‌جانسون‌)، دلباخته‌ (دیناریوز)
    شد و با وی‌ازدواج‌ کرد. کاترین‌ و اسکات‌ نیز ثمره‌
    ازدواج‌ اوبا دینا می‌باشد. در مورد وی‌ می‌گویند: او
    تاکنون‌5 بار ازدواج‌ کرده‌ و از این‌ ازدواجها 9
    فرزنددارد. وی‌ در حال‌ حاضر با (دیناریور) زندگی‌می‌کند و
    از داشتن‌ فرزندان‌ متعدد احساس‌رضایت‌ دارد. در ضمن‌ دو
    فرزند خوانده‌ به‌نامهای‌ (فرانچسکا) و (مورگان‌) نیز دارد.
    وی‌چندی‌ پیش‌ برای‌ یافتن‌ یک‌ زندگی‌ آرام‌ و بدون‌هیاهو
    مدتی‌ را به‌ دهکده‌ کوچکی‌ در اسکاتلندپناه‌ برد تا در
    آنجا بدور از زندگی‌ ماشینی‌ وفرزندان‌ متعددش‌ در آرامش‌
    بسر برد.گرچه‌ بایدگفت‌: کلینت‌ از لحاظ مالی‌ همه‌
    فرزندانش‌ راتامین‌ کرده‌ است‌ و برای‌ هر کدام‌ در بهترین‌منطقه‌
    بورلی‌ هیلز و سانفرانسیسکو خانه‌ای‌ ویلایی‌خریداری‌ کرده‌
    است‌.
        
        
        بزرگترین‌ موفقیت‌ ایستوور
        
        بزرگترین‌ موفقیت‌ (کلینت‌ ایستوود) در جایگاه‌کارگردانی‌
    رقم‌ خورد. وی
    در سال‌ 1992 باساختن‌ فیلم‌ (نابخشوده‌) و در سال‌ 2004
    با(عزیز میلیون‌ دلاری‌) هر بار موفق‌ شد جایزه‌اسکار
    بهترین‌ کارگردان‌ و بهترین‌ تهیه‌ کنندگی‌ رااز آن‌ خود
    کند. آکادمی‌ اسکار در سال‌ 1995 بادادن‌ اسکاری‌ دیگر به‌
    او برای‌ کار تهیه‌ کنندگی‌ ازاو تشکر کرد.



        حضور (ایستوود) در فیلمها به‌ 5 دهه‌ می‌رسد.او در این‌
    مدت‌ یکی‌ از پرکارترین‌ها بوده‌ است‌.
        گفتنی‌ است‌ وی‌ 14 بار مسئولیت‌ کارگردانی‌،تهیه‌
    کنندگی‌ و بازیگری‌ را در یک‌ فیلم‌ بطورهمزمان‌ انجام‌
    داده‌ است‌. همچنین‌ یکی‌ ازموفقیتهای‌ او هدایت‌ قطعه‌
    موسیقی‌ Kellys hero بود. او حتی‌ مدتی‌ را به‌ خوانندگی‌پرداخت‌
    و سپس‌ از سوی‌ مردم‌، شهردار (کارمل‌)در کالیفرنیا شد. او
    در یک‌ رای‌گیری‌ 72 درصدآراء را آورد و به‌ مدت‌ 2 سال‌
    در مقام‌ شهردار به‌فعالیت‌ پرداخت‌. اما به‌ عقیده‌ خودش‌
    دنیای‌سینما و هنر بازیگری‌ دلچسب‌تر از سیاست‌می‌باشد. از
    این‌ رو خود را از سیاست‌ دور کرد ودوباره‌ جذب‌ سینما شد.

        
        
        نکاتی‌ از زندگی‌ او
        
        کلینت‌ ایستوود با 5 بار انتخاب‌ شدن‌ به‌ عنوان‌محبوب‌ترین‌
    بازیگربه‌ همراه‌ (برت‌ رینولدز)محبوب‌ترین‌ هنرپیشه‌ طول‌
    تاریخ‌ است‌.
        - داشتن‌ جایگاه‌ دوم‌ در مجله‌ (امپایرانگلیس‌) در
    بین‌ 100 ستاره‌ هالیوود.
        در طول‌ بازی‌ در فیلمهای‌ (خوب‌، بد، زشت‌،)و (سه‌
    گانه‌ مردی‌ بدون‌ نام‌) که‌ فیلمبردای‌اش‌ 3سال‌ به‌ طول‌
    انجامید، حتی‌ یکبار هم‌ پالتوی‌ خودرا نشت‌. برگزیده‌ شدن‌
    نشست‌.
        - از نام‌ او در ترانه‌ها و شوهای‌ مختلف‌استفاده‌ شده‌
    است‌.
        - وی‌ در سال‌ 2000 از سوی‌ انجمن‌ جان‌اف‌ کندی‌ مدال‌
    افتخار دریافت‌ کرد.
        - برداشتهایش‌ به‌ ندرت‌ به‌ پیش‌ از سه‌برداشت‌ می‌رسد

        - بزرگترین‌ درخت‌ (اکالیپتوس‌) قاره‌ آمریکادر زمین‌
    محل‌ زندگی‌ او است‌.
        - مسن‌ترین‌ کارگردانی‌ است‌ که‌ دو بار اسکارگرفته‌
    است‌ اما برای‌ بازی‌ در حسرت‌ اسکار است‌.
        - از فیلم‌های‌ معروف‌ وی‌ می‌توان‌ به‌:فیلمهای‌ هنگ‌
    جانبازان‌، هیچ‌ وقت‌ خداحافظی‌نکن‌، فرار از آلکاتراز،
    جوکید، کادیلاک‌ صورتی‌،نابخشوده‌، در خط آتش‌، جهان‌ کامل‌،
    قدرت‌مطلق‌، جنایت‌ واقعی‌، کابوهای‌ فضایی‌، دخترمیلیون‌
    دلاری‌ و....


    ::: شنبه 86/12/11::: ساعت 11:36 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    نام :جانی دپ
    نام اصلی :جان کریستوفر
    دپ
    تاریخ تولد : 9 ژوئن 1963
    محل تولد: آنسبورو
    کنتاکی

    جان
    کریستوفر دپ نام خود را به عنوان یکی از انعطاف پذیرترین
    فوق ستارگان عصر جدید هالیوود به ثبت رسانده است. بازیگری
    که هیچ گاه قابل پیش بینی عمل نمی کند و نقشهایی را می
    پذیرد که هم منتقدان و هم بینندگان را شگفت زده می کند.
    دپ که در سن ?? سالگی تحصیل را به هدف خوانندگی موسیقی راک
    رها کرده بود با نقل مکان به لس آنجلس و به لطف نیکلاس کیج
    با بازی در فیلم "کابوس خیابان الم" (????) پا به عرصه
    سینما گذاشت. هنرنمایی در مجموعه تلویزیونی "خیابان ??
    جامپ" (????) او را به مرز ستارگی رساند.
    تیم برتن کارگردانی بود که با استفاده از جانی در فیلم "ادوارد
    دست قیچی" (????) توانایی های او را به رخ جهانیان کشید.
    این دو در فیلم "اد وود" (????) یک بار دیگر نیز با هم
    همکاری کردند و تحسین همگان را برانگیختند.
    عده بسیاری معتقدند تنها دپ می توانست نقش کاپیتان جک
    اسپارو را در فیلم "دزدان کارائیب: نفرین مروارید سیاه"
    (????) آن طور که باید ایفا کند.
    آخرین اثر جانی دپ هم اکنون از همین مجموعه می باشد که
    فروش قابل توجهی تا کنون داشته.
    جانی دپ در سال ???? با لوری آنی الیسن ازدواج کرد و دو
    سال بعد از هم جدا شدند. او هم اکنون همسر ونسا پارادیس
    خواننده و بازیگر فرانسوی می باشد که صاحب دو فرزند نیز می
    باشد.

    جوایز مهم:

    • نامزد
      دریافت جایزه اسکار در سال ???? برای فیلم " Finding
      neverland " به عنوان بهترین بازیگر نقش اول.

    • نامزد دریافت جایزه
      اسکار در سال ???? برای فیلم "دزدان دریایی کارائیب"
      به عنوان بهترین بازیگر نقش اول.

    • دریافت جایزه امپایر (انگلستان)
      در سال ???? برای فیلم "دزدان دریایی کارائیب"

    • نامزد دریافت کایزه گلدن
      گلوب در سال ???? برای فیلم  "Finding neverland "

    • نامزد دریافت جایزه گلدن
      گلوب در سال ???? برای فیلم "اد وود" به عنوان بازیگر.

    لازم به ذکر است که فیلم "دزدان
    دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه" (????) با فروش
    ????????? دلار پرفروش ترین فیلم جانی بوده که دستمزد او
    هم ???????? دلار بود.

    • کوتاه و
      گویا از جانی دپ:

    • در سال ???? توسط مجله امپایر به عنوان
      یکی از صد ستاره جذاب تاریخ سینما انتخاب شد.

    • در سال ???? به عنوان
      جذاب ترین ستاره مرد سینما انتخاب شد.

    • او می خواست بعضی از
      دندان هایش برای فیلم "دزدان دریایی کارائیب" (????)
      رو کش طلا بشوند. ولی می دانست که کارگردانان با این
      موضوع موافقت نخواهند کرد. بنابراین رفت و تعدادی
      بیشتر از آنچه باید را روکش کرد. سپس دندانهایش را به
      کارگردانها نشان داد و آنها از او خواستند تعدادی از
      روکش ها را در آورد. بنابراین جانی دپ تعدادی از روکش
      ها را در آورد.

    • در سال ???? در مجله
      people به عنوان جذابترین مرد زنده انتخاب شد.

    • تمام صحنه هایش در فیلم
      "روزی روزگاری در مکزیک" (????) را در ? فیلم روز
      فیلمبرداری کرد ولی بعد از اینکه کار تمام شد نمی
      خواست آنجا را ترک کند. بنابراین به رابرت رودریگوئز
      پیشنهاد کرد که یک نقش کوچک (در صحنه ای که آنتونیو
      باندراس در کلیسا با کشیش حرف می زند) بازی کند و از
      تاثیر مارلون براندو بر روی خود در این نقش استفاده
      کند.

    • دخترش که لیلی رز ملودی دپ
      نام دارد از ازدواج با ونسا پارادیس که در ?? می ????
      متولد شد.

    • ژانویه ?? به علت درگیری
      با یک خبرنگار پاپاراتزی مقابل رستورانی دستگیر می شود.

    • در آلبوم راکی از گروه
      موسیقی انگلیسی اُآسیس نوازنده گیتار لیداسلاید در
      تراک fade in out بود. زیرا نوازنده گیتار لید گروه در
      اثر زیاده روی در نوشیدن مشروب قادر به اجرای برنامه
      نبود بنابراین از رفیق صمیمی اش دپ دعوت به همکاری
      نمود.

    • به خاطر تخریب یک
      آپارتمان در نیویورک در سال ?? دستگیر شد.

    • با شرلین فین، جنیفر گری
      و وایونا رایدر نامزد بوده.

    • وقتی با واینونا رایدر
      سر صحنه فیلم ادوارد دست قیچی نامزد می کند winona
      forever را روی شانه اش خالکوبی می کند و پس از جدایی
      n و a را حذف کرده و جمله واینونا برای همیشه به wino
      forever تبدیل می شود.

    • در گروهی به نام the
      kids نوازنده گیتار بود.

    • اخیرا در گروهی با عنوان
      p به نوازندگی می پردازد و در فیلم شکلات ???? هم
      آهنگسازی کرد.

    • همچنان در هتلی زندگی می
      کند و خانه یا ماشینی ندارد.

    • سال ?? به اتهام ضرب و
      شتم در ونکوور کانادا یک شب زندانی شد.

    • به خاطر لباس های جین
      پاره ای که می پوشد معروف است.

    • مدتی از طریق تلفن خود
      نویس می فروخت.

    • سال ?? به علت تخریب یک
      هتل راهی زندان شد.

    • به گفته خودش یکی از
      بزرگترین اشتباهاتش بازی در فیلم "به دنبال ناکجا آباد"
      بوده.

    • رابرت دنیرو در مورد او
      گفته: بدون جانی سینما یه چیزی کم داشت.

    • جمله
      های معروف:

    • تا ?? می ???? هر آنچه
      که انجام داده بودم یک جور خیال باطل بوده، بودن بدون
      زندگی کردن و سرانجام تولد دخترم به من زندگی بخشید.

    • آمریکا گنگ است. مثل یه
      توله سگ گنگ و لال که دندان های بزرگی دارد و می تواند
      گازت بگیرد و به تو صدمه بزند. دختر من چهار سالش است
      و پسرم یک سال دارد. دوست دارم آنها آمریکا را مثل یک
      اسباب بازی شکسته ببینند. دلم می خواهد آن را بررسی
      کنند این ور و آن ورش کنند و بعد هم ترکش کنند و بروند.

    • صادقانه بگویم من جایزه
      را موثر می دانم. ولی جوایز برای من به این اندازه
      ارزش ندارند که یک پسر بچه ده ساله را ببینم که می
      گوید من عاشق کاپیتان جک اسپارو هستم... این برای من
      جادویی و سحرانگیز است


    با نام جکسون کریستوفر دپ
    متولد 9 ژوئن 1963 در آنسبورو کنتاکی
    ،بزرگ شده در میرامار فلوریدا دانش آموخته دبیرستانی در
    میرامار فلوریدا. اخراج ازدبیرستان در سن شانزده سالگی .
    تشکیل گروه راک در سیزده سالگی نوازنده گیتار.

    با دیدن جانی دپ در نخستین
    فیلم هایش ماند بچه ننه بسیاری جذب اجرایش شدند. ولی
    معدودی اظهار داشتند که این مرد جوان یکی از عالیترین
    بازیگران و ستارگان نسلش خواهد شد . همه نمی توانستند از
    گستره پتانسیل ،هیجانات و شخصیت پردازی اش آگاه شوند. حدود
    پنج سال پس ار بچه ننه او را در دون ژوان مارکو جفت مارلون
    براندو و نه کمتر از او می بینیم. موفقیت او از جهات مختلف
    در هالیوود معاصر که به خشونت و جلوه های ویژه در فیلم
    هایی مشخص شده با اهمیت بسیاری به مردانگی شخصیت ستارگانی
    مانند استالونه و شوارتزینگر اشتهار دارد. عجیب به نظر می
    رسد پرسونای او بر روی ملاطفت ،حساسیت ،آسیب پذیری و عاطفه
    به همان اندازه ظرافت جسمی متمرکز شده است. این موضوع در
    بچه ننه آشکار بود ولی بیان قطعی خود را در ادوارد دشت
    قیچی که همان سال ساخته شد به دست آورد .

    پرسونای دست قیچی با بافتی
    محکم تر در دو فیلم سال 1993 در بنی و جون و چه چیز 
    گیلبرت گریپ را می خورد ؟ گسترش یافت. هم فکرترین کارگردان
    خود را به غیر از برتون یافت.

    لاسه هالستروم فیلم سازی است
    که با حس ظریف دپ جفت و جور است.

    سه فیلم کاگردانی شده در
    1994 و 1995 اجراهای شگفت آوری را بدون هیچ خیانتی به
    کیفیت و ارزشی پرسونای اولیه اش در بر دارد. آخرین فیلم
    این دسته لحظه ای از زمان فیلم ابلهانه و ظاهر قریبی است
    که ارزش استعداد دپ را ندارد. ادوود و دون ژوان دومارکو به
    همراه گیلبرت گریپ ممتازترین فیلم هایی است که دپ در آنها
    بسیار دور رفته. ادوود را تیم برتون دوباره پیوند داد و
    آنها با همکاری یکدیگر شخصیتی را رشد دادند که پرسونای دست
    قیچی را هم بزرگ می کرد و هم توسعه می داد. در ادوود برتون
    دپ مضحک،رقت آور ،غم انگیز در عین خال به طرز عجیبی الهام
    بخش است. دون ژوان دوماکوی دپ در برخی مسیرها کاملا با
    ادوودش به طور قابل توجهی به همان اندازه جسورانه است. دون
    ژوان دپ به وسیله تقابل با دون جیوانی حدودی گیج کننده است
    که قراردادهای فرهنگی دست و پاگیر را زیر پا می گذارد. او
    در آن واحد هم قهرمان و هم ضد قهرمان اپرا است . دون ژوان
    دپ با ادوود از این جهت متفاوت است که او قربانی توهم است.
    او حقیقتا زندگی مردم را تغییر می دهد. این فیلم به
    زیباترین شکل پایه های اساسی جذابیت و پیچیدگی
    پرسونا،تقاضای آشکار و قوی ترکیب شده با زنانگی بنیادی
    بالقوه بسیار زیاد آشکار می کند.

    البته ار بازی زیبا و کمدی
    او در دزدان کارایوئیپ نمی توان گذشت او به خاطر این فیلم
    کاندیدای اسکار بهترن بازیگر مردشد که البته جایزه به او
    نرسید. جدیدترین فیلم او چارلی و کارخانه شکلات سازی است.

     



    ::: شنبه 86/12/11::: ساعت 11:32 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    نام
    :پل نیومن

    تاریخ تولد : 26 ژانویه 1915

    محل تولد: کلیو لند اوهایو

    پل نیومن ،اسطوره بازیگری هالیوود را
    معروف ترین بازیگر چشم آبی طول تاریخ سینما لقب داده اند. بازیگری که با مارلون
    براندو افسانه ای قیاسش می کنند .

    نیومن با نام کامل پل لئوناردو نیومن
    در تاریخ 26 ژانویه در 1915 کلیولند اوهایو متولد گردید. خانواده اش مرفه بودند و
    پدرش تاجری موفق در زمینه فروش لوازم ورزشی بود. در دوران کودکی کمتر کسی از اعضا
    خانواده گمان می کرد که که پل در آینده به بزرگترین بازیگر سینما در عصر خود مبدل
    شود. مادرش معتقد بود که پل چهره مناسی و فیزیک دوست داشتنی ای دارد و ممکن است
    بتواند به عنوان مدل در آینده کاری پیدا کند. اما پدرش معتقد بود که پل می بایست
    تجارت خانوادگی را ادامه دهد . پدرش ریشه ای آلمانی - یهودی داشت و مادرش یک ایرلندی
    کاتولیک بود . پل در دوران کودکی به فوتبال آمریکایی علاقه مند شد و مطمئن بود که
    در آینده یکی از قهرمانان مطرح و موفق این رشته خواهد شد . پل در دوران کودکی اش
    گفته است که پدرش مردی مهربان و خوش اخلاق بود که که به محض این که هر یک از
    پسرهایش دوران نوجوانی را سپری کردند به سن مناسبی برای اداره یک مغازه می رسیدند
    ،آن ها را در یکی از فروشگاههای خانوادگی فروش لوازم ورزشی به کار مشغول می کرد .
    اما پل آرزوهای بزرگتری در سر می پروراند و کار در یک فروشگاه را نمی توانست برایش
    وسوسه کننده باشد.

    البته او نمی خواست به رغم میل پدرش
    رفتار کند ،به همین خاطر هنگامی که پدرش از او خواست که در دانشکده به رشته اقتصاد
    بپردازد ،پذیرفت . اما اگر چه در این رشته با جدیت به مطالعه پرداخت و به نظر
    دانشجوی موفقی می آمد ولی نتیجه امتحانات رضایت بخش نبود و خیلی زود همه فهمیدند که
    او به درد این رشته نمی خورد . البته  علت عدم موفقیت پل در رشته اقتصاد علاقه
    اش به فوتبال آمریکایی بود . او تقریبا تمام ساعات را به تمرین این ورزش می پرداخت
    و روز به روز به علاقه اش نسبت به این ورزش اضافه گردید . با آغاز جنگ جهانی پل
    دانشکده را رها کرد و به نیروی دریایی پیوست و به عنوان بی سیم چی  ناوگان
    دریایی به خدمت پرداخت. اما در سال 1946 و با پابان جنگ نیومن در کالج کانیون ثبت
    نام کرد و بر حسب عادت همیشگی به عضویت تیم فوتبال کالج در آمد. پل و دوستانش تیمی
    تشکیل دادند و برای انجام مسابقه با دیگر تیم های فوتبال آماده شدند. اما یک شب
    گویا مقدر بود که مسیر زندگی نیومن تغییر کند او و دوستانش بعد از بازی با یک تیم
    دیگر و هنگامی که آن شب جشن گرفته بودند با اعضا تیم مقابل درگیر شدند و کار به زد
    و خورد شدیدی کشید .حاصل کار به زندان افتادن همگی آنها و در پی اخراج شدن شان از
    تیم فوتبال کالج بود. نیومن پس از حادثه دست از فوتبال کشید و به مسیر تازه ای پا
    گذاشت . بعد از فارغ التحصیلی از کالج پل نیومن به مدرسه درام بیل رفت و یک سال در
    آنجا به فراگیری بازیگری پرداخت. او سپس به نیویورک رفت به آکتورز استودیو پیوست.
    پل تحت تعلیم استراسبرگ تئورسین بزرگ سینما قرار گرفت . استراسبرگ
    معتقد بود که نیومن استعداد بازیگری شگرفی دارد و می تواند به بازیگری هم اندازه
    مارلو براندو
    مبدل شود . اما بنا به نظر استراسبرگ متاسفانه پل نیومن بیش از حد زیبا بود و همین
    موضوع باعث می شد که بیش از آن که از استعدادش استفاده کند ،دیگران را محسور و
    مجذوب زیبایی ظاهریش کند.

    پل برای اولین بار در سال 1953 در یک
    نمایش به نام پیک نیک در برادوی ظاهر شد و بعد از این نمایش بود که با کمپانی
    برادران وارنر قرارداد ی امضا کرد و اولین بار با فیلم جام نقره ای در سال 1954
    وارد عالم هنرهفتم شد. پل نیومن آنقدر از نقش خود در این فیلم بدش آمد که به مجله
    ورایتی نوشت و از بینندگان با خاطر بازی بدش عذرخواهی کرد.فیلم بعدی اش کسی آن بالا
    مرا دوست دارد(1956) فیلم راضی کننده ای بود . او در این فیلم نقش بوکسوری به نام
    راکی گرازیانو را ایفا کرد و بازی اش با نقدهای مثبتی از جانب منتقدان روبه رو
    گردید. هالیوودی ها به این جوان چشم دوخته بودند و او را جایگزین خوبی برای مارلون
    براندو می دانستند که دیگر حاضر نبودند در هر فیلمی بازی کند و ضد سیستم هالیوود
    عمل می کرد. در آن سالها براندو شاخص ترین چهره بازیگری آمریکا و حتی جهان بود اما
    اصول حرفه ای خود را داشت و حاضر نبود در هر فیلمی بازی کند به همین خاطر تهیه
    کنندگان به دنبال چهره ای شبیه او بودند تا بتوانند جایگزین براندویش کنند . به
    ویژه بعد از مرگ جیمز دین در سنین جوانی خلاء چهره های جذاب در هالیوود به شدت
    احساس می شد دهه شصت یکه تازی نیومن بود بعد از بازی در فیلم هایی همچون جایزه
    (1963) هاد (1963) لوک خوش شانس (1967) و مهم تر از همه پوچ کاسیدی و سانداس کید
    (1969) این دهه را مبدل به دوران افسانه ای نیومن کرد. او همچنین تهه کنندگی و
    کارگردانی چندین فیلم سینمایی را نیز بر عهده داشته است که از آن جمله می توان
    به فیلم راشل راشل (1968) اشاره کرد که در آن از همسرش جوآن وود وارد در نقش اول
    بهره برد. از دیگر فیلم های او می توان به تاثیر اشعه گاما بر روی گلهای کاملیا
    اشاره کرد . فیلم راشل راشل نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم نیز گردید . پل نیومن
    در دهه ی هشتاد و نود بسیار کم کارشد و مهمترین فیلم او در دهه هشتاد فیلم رنگ پول
    بود که در کنار تام کروز بزگشتی با شکوه به پرده نقره ای تجربه کرد.

    در سال 1999 نیز فیلم پیامی در بطری
    ساخته کوین کاستنرلز او به نمایش در آمد که چندام موفق نبود . پل نیومن هم اکنون به
    همراه همسرش دروست کانتیکات زندگی می کند و شرکت تولید کننده مواد غدایی اش را
    اداره می کند که بیش از 100 میلیون دلار در سال در آمد دارد نام این شرکت New manl  می باشد .

    تنها فرزند پسر او در
    سال 1978 به علت استفاده بیش از حد مواد مخدر درگذشت. از همسر اول خودش دو دختر و
    یک پسر است که فوت کرد.و از همسر دوم خودش صاحب سه دختر به نام های ملیسا،نل و کلرا
    می باشد.


     



    ::: شنبه 86/12/11::: ساعت 11:30 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    ویل
    اسمیت

    ویل‌
    اسمیت‌ یک‌ سیاهپوست‌ دوست‌ داشتنی‌



    ویل‌
    اسمیت‌ یکی‌ از هنرپیشه‌های‌
    سیاه‌پوست‌مطرح‌ هالیوود است‌. او با
    نقش‌آفرینی‌ درفیلم‌هایی‌ چون‌
    وصلت‌،(پسران‌ بد) و(مردان‌سیاه‌پوش‌)
    توانست‌ به‌ موفقیت‌ بین‌المللی‌
    دست‌یابد.
    این‌ هنرپیشه‌ سیاه‌پوست‌ نه‌ تنها در
    عرصه‌ سینمابلکه‌ در صحنه‌ خوانندگی‌
    نیز حضوری‌ پررنگ‌دارد. ویل‌ اسمیت‌
    یکی‌ از هنرپیشه‌هایی‌ است‌ که‌با
    تبعیض‌ نژادی‌ در آمریکا مبارزه‌
    می‌کند و تاکنون‌چندین‌ بار دست‌ به‌
    فعالیت‌های‌ بشردوستانه‌ به‌ویژه‌
    برای‌ سیاه‌پوستان‌ زده‌ است‌

    باید
    افزود که‌ همسر و پسر کوچک‌ ویل‌
    اسمیت‌نیز از بازیگران‌ خوب‌ هالیوود
    می‌باشند. او در فیلم‌علی‌ در کنار
    همسرش‌ ایفای‌ نقش‌ می‌کرد و در فیلم‌در
    تعقیب‌ خوشبختی‌ به‌ همراه‌ پسرش‌
    جیدن‌اسمیت‌ به‌ بازی‌ پرداخت‌. اکنون‌
    نگاهی‌ به‌ زندگی‌ این‌ هنرپیشه‌
    خواهیم‌داشت‌. زندگی‌ شخصی‌
    ویل‌ اسمیت‌
    ویل‌ اسمیت‌ با
    نام‌ ویلارد کریستوفر اسمیت‌ دوم‌25
    سپتامبر 1968 در یک‌ خانواده‌
    متوسطجامعه‌ در پنسیلوانیا در آمریکا
    چشم‌ به‌ جهان‌گشود. پدرش‌ مهندس‌ راه‌
    و ساختمان‌ و مادرش‌ مدیریک‌ مدرسه‌
    بود.ویل‌ در کودکی‌ می‌گفت‌:(من‌سیاه‌پوست‌
    نیستم‌. من‌ تاریک‌ و کثیفم‌.) در
    واقع‌ اواحساس‌ می‌کرد رنگ‌ سیاه‌
    پوستش‌ به‌ دلیل‌ کثیفی‌می‌باشد و در
    دنیای‌ کودکی‌اش‌ مرتب‌ به‌ حمام‌می‌رفت‌
    و بدنش‌ را با لیف‌ و صابون‌ محکم‌می‌شست‌
    تا رنگ‌ پوستش‌ تغییر کند. اما به‌
    مرورمتوجه‌ شد او کثیف‌ نیست‌ بلکه‌
    از نژاد سیاه‌پوستان‌می‌باشد ویل‌ از
    زمانی‌ که‌ وارد مدرسه‌ شد طعم‌تبعیض‌
    نژادی‌ را چشید. وی‌ از کودکی‌ علاقه‌
    به‌موسیقی‌ و نواختن‌ گیتار داشت‌.
    لذا در دوران‌دبیرستان‌ به‌ همراه‌
    چند تن‌ از همکلاسی‌هایش‌یک‌ گروه‌
    جاز کوچک‌ ترتیب‌ داد و در 18 سالگی‌وارد
    یک‌ گروه‌ رپ‌ شد و اولین‌ آلبومش‌ را
    درسال‌ 1987 یعنی‌ در سن‌ 19 سالگی‌
    به‌ بازارعرضه‌ کرد. چند میلیون‌ کپی‌
    از این‌ آلبوم‌ به‌فروش‌ رفت‌. یکی‌
    از بهترین‌ آثارش‌ در آن‌ دوران(زمان‌
    تابستان‌) و(والدین‌ نمی‌دانند) بود.
    در سال‌ 1990 با کمبود مالی‌ روبه‌رو
    شد لذابه‌دنبال‌ دریافتن‌ شغلی‌ مناسب‌
    و پردرآمد بود. ازاین‌ رو با کمک‌ یکی‌
    از دوستانش‌ که‌ در گروه‌ جاز بااو
    آشنا شده‌ بود توانست‌ با شبکه‌
    تلویزیونی‌ NBCقرارداد امضا کند و به‌
    اجرای‌ موسیقی‌ وخوانندگی‌ بپردازد که‌
    خوشبختانه‌ به‌ موفقیت‌رسید. صعود
    سریع‌ او در سلسله‌ مراتب‌ حرفه‌ای‌در
    بین‌ هم‌قطارانش‌ حتی‌ افراد با تجربه‌تر
    از او رانیز مبهوت‌ ساخت‌. او در
    تلویزیون‌ به‌ یک‌ ستاره‌ مبدل‌ شده‌
    بود. اواولین‌ سیاهپوست‌ تاریخ‌ سینما
    است‌ که‌ نامش‌ درراس‌ فهرست‌ تیتراژ
    یک‌ فیلم‌ با فروش‌ 350میلیون‌ دلاری‌(روز
    استقلال‌) قرار گرفت‌. با ورود به‌
    تلویزیون‌ راه‌ به‌ سینما پیدا کرد
    اماخوانندگی‌ و موسیقی‌ را کنار
    نگذاشت‌. دومین‌آلبومش‌ جایزه‌ بهترین‌
    اجرای‌ رپ‌ را از آن‌خودش‌ کرد. با
    بازی‌ در فیلم‌ درجه‌های‌ ششم‌ جدایی‌
    درسال‌ 1993 استعداد هنرپیشگی‌ خود را
    نشان‌داد. او از معدود سیاه‌پوستانی‌
    است‌ که‌ توانسته‌است‌ در سه‌ رشته‌
    محبوب‌ هنری‌ همچون‌ سینما،تلویزیون‌
    و موسیقی‌ به‌ موفقیت‌ برسد. فیلم‌
    مردان‌ سیاه‌پوش‌ در سال‌ 1997 او را
    به‌اوج‌ شهرت‌ رساند در واقع‌ اولین‌
    فیلم‌های‌ ویل‌اسمیت‌ بهترین‌ فیلم‌های‌
    او محسوب‌ می‌شوند.مردان‌ سیاه‌پوش‌ 2
    نیز با حضور ویل‌ اسمیت‌ساخته‌ شد.
    باید متذکر شد که‌ فیلم‌(من‌ روبوت‌)
    و(علی‌) که‌ در نقش‌ محمدعلی‌ کلی‌
    بازی‌ کرد ازجمله‌ بدترین‌ فیلم‌های‌
    وی‌ به‌ شمار می‌رود. ویل‌اسمیت‌ در 2
    جولای‌ 2005 یک‌ کنسرت‌ لایو
    درفیلادلفیا بر پا کرد و عایدی‌ درآمد
    فروش‌ بلیت‌آن‌ را صرف‌ کمک‌های‌
    خیریه‌ و بشردوستانه‌ کرد. ازدواج‌  ویل‌ اسمیت‌
    در سال‌ 1992 با شری‌ زامپینوازدواج‌
    کرد. ثمره‌ این‌ ازدواج‌ یک‌ پسر به‌
    نام‌ویلارد کریستوفر سوم‌ بود.
    متاسفانه‌ ویل‌ باهمسرش‌ سر سازگاری‌
    نداشت‌; لذا در سال‌1995 بعد از 3 سال‌
    زندگی‌ مشترک‌ از هم‌ جداشدند.

    ویل‌ در
    سال‌ 1997 با جادا پینکت‌ هنرپیشه‌هالیوود
    نامزد شد و بعد از مدت‌ کوتاهی‌
    ازدواج‌کرد و صاحب‌ 2 فرزند به‌ نام‌های‌
    جیدن‌ کریستوفرمتولد 1998 و ویلوکامیل‌
    متولد 2000 شد ویل‌اسمیت‌ با بازی‌ در
    فیلم‌های‌ من‌ روبوت‌ و پسرهای‌بد و
    مردان‌ سیاهپوش‌ در لیست‌ فهرست‌ثروتمندان‌
    40 ساله‌ قرار گرفت‌.
    ویل‌ اسمیت‌ در زمینه‌ اقتصادی‌ نیز
    فعالیت‌دارد. در فیلادلفیا چندین‌
    رستوران‌ زنجیره‌ای‌ بازکرده‌ است‌ که‌
    مشتریان‌ زیادی‌ دارد. او در سال‌2006
    می‌خواهد با فیلم‌ مردان‌ سیاهپوش‌
    3ظاهر شود به‌ احتمال‌ زیاد این‌ فیلم‌
    در سال‌2007 به‌ نمایش‌ در می‌آید در
    واقع‌ درست‌ 10سال‌ بعد از ساخته‌ شدن‌
    اولین‌ فیلم‌ مردان‌سیاهپوش‌.
    البته‌ ویل‌ اسمیت‌ با بازی‌ در فیلم‌
    وصلت‌می‌خواست‌ با تبعیض‌ نژادی‌ به‌
    مبارزه‌ کند. او درکنار ایوامندز
    توانست‌ با زبان‌ بازیگری‌ عقایدتبعیض‌
    نژادی‌ را سرکوب‌ کرده‌ و نشان‌ دهد
    که‌ درآمریکای‌ مدرن‌ هنوز تبعیض‌
    نژادی‌ به‌ وفوراحساس‌ می‌شود.

    فعالیت‌ بشردوستانه‌ اسمیت‌

    ویل‌ اسمیت‌ بازیگر سیاهپوست‌ شهرت‌
    خود رادر خدمت‌ اهداف‌ انسان‌دوستانه‌
    پزشکی‌ قرارداده‌ است‌. او به‌ سازمان‌
    بهداشت‌ جهانی‌ کمک‌مالی‌ می‌کند و
    همچنین‌ به‌ آفریقا سفر می‌کند ومردم‌
    را در زمینه‌ پیشگیری‌ و درمان‌
    بیماری‌ ایدزراهنمایی‌ کرده‌ و آگاهی‌
    می‌دهد. چندی‌ پیش‌ویل‌ اسمیت‌ مجری‌
    یک‌ مراسم‌ ویژه‌ در آفریقای‌جنوبی‌بود
    که‌ از سوی‌ نلسون‌ ماندلا برپا شده‌
    بودو ماندلا برای‌ آگاهی‌ بخشیدن‌ به‌
    مردمان‌آفریقای‌ جنوبی‌به‌ سخنرانی‌
    پرداخت‌. ویل‌اسمیت‌ تاکنون‌ چندین‌
    هزار دلار دارو برای‌بیماران‌ ایدزی‌
    تهیه‌ کرده‌ و به‌ سازمان‌ بهداشت‌جهانی‌
    اهدا نموده‌ است‌.


    ::: شنبه 86/12/11::: ساعت 11:30 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    آنتونی کویین

    آنتونی‌ کویین‌)، اولین‌
    ستاره‌ نام‌دار هالیووددر جهان‌ است‌. او در حالی‌ که‌ در
    3 ژوئن‌ 2001درگذشت‌ که‌ پنج‌ بیوه‌، سیزده‌ فرزند، دو
    جایزه‌اسکار، 312 فیلم‌، شصت‌ سال‌ تجربه‌ بازیگری‌ و86
    سال‌ عمر را پشت‌ سرگذاشته‌ بود و در همه‌این‌ 86 سال‌ یک‌
    لحظه‌ هم‌ تسلیم‌ نشده‌ بود.


        کویین‌ در ناز و نعمت‌ زندگی‌ نکرده‌ بود. درمنطقه‌ای‌
    فقیر در (چیاهوای‌) مکزیک‌ متولد شد،از مادری‌ سرخ‌پوست‌ و
    پدری‌ دورگه‌ که‌ سال‌هابرای‌ (پانچوویلا) جنگیده‌ بود و
    حالا آن‌قدرسرخورده‌ شده‌ بود که‌ دست‌ خانواده‌اش‌
    رابگیرد و به‌ کالیفرنیا برود. آنتونی‌ ده‌ ساله‌ بود که‌پدرش‌
    در یک‌ تصادف‌ رانندگی‌ مرد. او که‌ به‌نسبت‌ هم‌ سالانش‌
    حسابی‌ غول‌پیکر بود، شروع‌کرد به‌ انجام‌ انواع‌ و اقسام‌
    کارها، از واکس‌ زدن‌گرفته‌ تا کارگری‌ کشتارگاه‌ و قصابی‌،
    بوکس‌، چرا که‌جوان‌ باهوشی‌ بود، پس‌ کمی‌ که‌ بزرگتر
    شدعلاقه‌اش‌ به‌ درس‌ بیشتر شد، پس‌ بورس‌ گرفت‌ ودر رشته‌
    معماری‌ تحصیل‌ کرد و هر چه‌ کتاب‌ دم‌دستش‌ بود، بلعید.
    دلش‌ می‌خواست‌ بازیگر شود،ولی‌ هیچ‌ کس‌ حاضر نبود به‌
    جوانی‌ که‌ هنوزانگلیسی‌ را با لکنت‌ حرف‌ می‌زند نقش‌
    بدهد. در1936 به‌ طور اتفاقی‌ نقش‌ چند دقیقه‌ای‌ یک‌سرخ‌پوست‌
    را بازی‌ کرد و چنان‌ خوب‌ که‌تحسین‌گری‌ (کوپر)، اسطوره‌
    سینمای‌ (وسترن‌)را به‌ همراه‌ داشت‌. کارگردان‌های‌ دیگر
    برای‌دعوت‌ از او مجاب‌ شدند، اما فقط برای‌ نقش‌ سرخ‌پوست‌ها
    یا بزه‌کارها یاد او می‌افتادند. تا این‌ که‌در سال‌ 1947
    به‌ همراه‌ (مارلون‌ براندو)(اتوبوسی‌ به‌ نام‌ هوس‌) را
    روی‌ پرده‌ برد و به‌شهرت‌ رسید. پنج‌ سال‌ بعد هم‌ به‌
    خاطر بازی‌(زنده‌ باد زاپاتا) در نقش‌ برادر زاپاتا، برنده‌
    اسکارشد. (جاده‌) و (گوژپشت‌ نتردام‌) بازی‌های‌ عالی‌بعدی‌
    او بودند. حالا همه‌ می‌دانستند که‌ کویین‌ ازپس‌ هر نقشی‌
    برمی‌آید. دهه‌ی‌ 60، دهه‌ی‌کویین‌ بود. (توپ‌های‌ ناوارون‌)،
    (لورنس‌عربستان‌) و (زوربای‌ یونانی‌) و پخش‌ مکرر آن‌ها،باعث‌
    شهرت‌ او در سرتاسر جهان‌ شد. اما او درسرزمین‌های‌ اسلامی‌
    هم‌ معروف‌ بود. در سال‌1975 زمانی‌ که‌ 60 سال‌ سن‌ داشت‌
    در نقش‌(حمزه‌) عموی‌ پیامبر را در فیلم‌ (پیام‌) (که‌
    درایران‌ به‌ محمد رسول‌ا... معروف‌ است‌) بازی‌ کردو سه‌
    سال‌ بعد نقش‌ عمر مختار، انقلابی‌ معروف‌الجزایر را در
    شیر صحرا. همین‌ دو فیلم‌ بود که‌ اورا به‌ اسطوره‌ای‌
    حماسی‌ در تاریخ‌ سینمای‌ شرق‌تبدیل‌ کرد.


        آنتونی‌ کویین‌ یک‌ سرخ‌ پوست‌ بود. تمام‌لحظات‌ عمرش‌
    را تا آخر زندگی‌ کرد و جزو تاریخ‌سینما شد. رکورد بازیگری‌
    را شکست‌. در جلدسرخ‌پوست‌ها، مکزیکی‌ها، اسکیموها، یونانی‌ها
    وحتی‌ چینی‌ها رفت‌ و یک‌ تنه‌ نقش‌ جماعتی‌ را به‌عهده‌
    گرفت‌ که‌ در حاشیه‌اند یا تحقیرشان‌می‌کنند، اما تسلیم‌
    نمی‌شوند... آنتونی‌ کویین‌هنرمند معروف‌ هالیوود زندگی‌
    هنری‌ خود را بابازی‌ در صحنه‌ تئاتر و ایفای‌ نقشهای‌
    کوتاه‌سینمایی‌ آغاز کرد. کویین‌ با همسر دوم‌ خود(ای‌اولاندرا
    ادلری‌) در فیلم‌ (باراباس‌) آشنا شد.زندگی‌ زناشویی‌ آنها
    پس‌ از سی‌سال‌ رابطه‌زناشویی‌ به‌ فرجامی‌ تلخ‌ و جدایی‌
    آن‌ دو ازیکدیگر ختم‌ شد. کویین‌ پیش‌ از مرگش‌ گفته‌
    بود:(این‌ جدایی‌ باعث‌ شد که‌ مهربانی‌ مردم‌ را نسبت‌به‌
    خود دریابم‌. مردم‌ به‌ گرمی‌ با من‌ رفتار می‌کنندو مرا
    به‌ خوبی‌ درک‌ می‌کنند) ویژگی‌ بارز او درزندگی‌ و در
    سینما اشتیاق‌ فراوان‌ به‌ زندگی‌ بود.نخستین‌ بار در سال‌
    1952 برای‌ بازی‌ در نقش‌برادر (زاپاتا) انقلابی‌ معروف‌
    مکزیک‌ در فیلم‌زنده‌ باد زاپاتا اسکار گرفت‌ و جایزه‌
    اسکار دوم‌خود را نیز در سال‌ 1956 برای‌ ایفای‌ نقش‌
    دردرام‌ (شور زندگی‌) به‌ دست‌ آورد. کویین‌ درسال‌ 1987
    در مصاحبه‌ایی‌ گفت‌ به‌ بیشترآرزوهایی‌ که‌ در جوانی‌
    داشت‌ دست‌ یافته‌ است‌.وی‌ با اشاره‌ به‌ کودکی‌ خود گفت‌:
    (من‌ هرگز آن‌بچه‌ را راضی‌ نکردم‌ اما گمان‌ می‌کنم‌ من‌
    و او حالامعامله‌ای‌ کرده‌ایم‌. مثل‌ بالا رفتن‌ از یک‌
    کوه‌است‌. من‌ او را به‌ اورست‌ (بلندترین‌ قله‌ جهان‌)نبردم‌
    اما به‌ قله‌ کوه‌ ویتنی‌ رساندم‌ و گمان‌ می‌کنم‌همین‌
    قله‌ هم‌ قله‌ کوچکی‌ نیست‌). کویین‌ پیش‌ ازمرگ‌ 17 روز
    به‌ علت‌ سینه‌ پهلو و ناراحتی‌های‌تنفسی‌ در بیمارستان‌
    بستری‌ بود. او که‌ در مکزیک‌به‌ دنیا آمده‌ و در شرق‌ لس‌آنجلس‌
    با فقر پرورش‌یافته‌ بود، از تئاتر و بازی‌ نقش‌های‌ درجه‌
    دوم‌ درسینما به‌ خاطر حساسیت‌، فیزیک‌ خاص‌ و شیوه‌بازیگری‌
    به‌ هنرمندی‌ بین‌المللی‌ تبدیل‌ شد و درطول‌ بیش‌ از 50
    سال‌ بازیگری‌ در نقش‌پادشاهان‌، سرخپوستها، یک‌ پاپ‌، یک‌
    مشتزن‌ ویک‌ هنرمند ظاهر شد. او یک‌ بار در مصاحبه‌ایی‌ به‌شوخی‌
    گفت‌: (من‌ هرگز به‌ دختر دلخواهم‌نرسیدم‌ اما در عوض‌ به‌
    پادشاهی‌ کشورهارسیدم‌). از نظر بسیاری‌ از تحسین‌کنندگان‌
    او،نقش‌ (زوربا) کشاورز یونانی‌ در سال‌ 1964 به‌
    یادماندنی‌ترین‌ نقش‌ تمام‌ زندگی‌اش‌ بوده‌ است‌.این‌ نقش‌،
    نقش‌ محبوب‌ خود او نیز بود به‌ طوری‌که‌ در سال‌ 1983
    نسخه‌ای‌ موزیکال‌ از همین‌ اثررا در صحنه‌ تئاتر اجرا کرد.


        او پس‌ از بازی‌ در نقش‌ بدل‌ یک‌ هنرپیشه‌ باکاترین‌
    دخترخوانده‌ (سیسیل‌ دومیل‌) تهیه‌کننده‌معروف‌ سینما آشنا
    شد و با وی‌ ازدواج‌ کرد،ازدواجی‌ که‌ کارش‌ را در سینما
    بسیار آسانتر کرد.حضور او در نقش‌ (پل‌ گوگن‌) در فیلم‌ (شورزندگی‌)
    در سال‌ 1956 بیش‌ از هشت‌ دقیقه‌ نبوداما برای‌ همین‌ هشت‌
    دقیقه‌ دومین‌ اسکار نقش‌دوم‌ خود را گرفت‌. (ایرنه‌ تاگی‌
    دسوفی‌) ازدوستان‌ کویین‌ می‌گوید: (انگیزه‌ کار او عشق‌
    به‌هنر بود. من‌ 29 بار اجرای‌ (زوربا) را توسط اودر تئاتر
    دیدم‌. هر شب‌ با چنان‌ اشتیاقی‌ بازی‌می‌کرد که‌ گویی‌
    نخستین‌ اجرای‌ اوست‌. او کارش‌را با عشق‌ انجام‌ می‌داد).
        کویین‌ همیشه‌ مشغول‌ کار بود. نقاشی‌، نوشتن‌،طراحی‌،
    بازیگری‌ و هرگز دست‌ از کار نمی‌کشید.او هرگز بیکار نمی‌ماند.
    در فیلم‌ (مرثیه‌ای‌ برای‌یک‌ سنگین‌ وزن‌) که‌ در سال‌
    1962 تهیه‌ شد،مشتزنی‌ که‌ کویین‌ نقش‌ او را بازی‌ می‌کرد
    از(کاسیوس‌ کلی‌) مشتزن‌ جوان‌ که‌ بعدها مسلمان‌شد و نامش‌
    را به‌ (محمد علی‌) تغییر داد، شکست‌می‌خورد. وی‌ در سال‌
    1997 درباره‌ محمدعلی‌گفت‌: کارکردن‌ با او دلپذیر بود و
    به‌ انسان‌ زندگی‌و نشاط می‌داد. پس‌ از این‌ که‌ پیدا
    کردن‌نقش‌های‌ درجه‌ اول‌ در امریکا دشوار شد، او
    ازهالیوود برای‌ کار و زندگی‌ به‌ ایتالیا رفت‌ و در سال‌1977
    در مصاحبه‌ای‌ با آسوشیتدپرس‌ گفت‌:(چه‌ نقشی‌ را می‌توانستم‌
    در آنجا بازی‌ کنم‌؟ از نظرآنها فقط می‌توانم‌ نقش‌ یک‌
    مکزیکی‌، یک‌سرخپوست‌ یا یک‌ ارباب‌ مافیا را بازی‌ کنم‌).کویین‌
    در سال‌ 1965 پس‌ از آشنایی‌ با (اولاندراادلری‌) طراح‌
    لباس‌ ایتالیایی‌ از کاترین‌ جدا شد ودر سال‌ 1972 شرح‌
    حال‌ خود را با عنوان‌ (گناه‌نخستین‌) نوشت‌ که‌ به‌ بیش‌
    از 18 زبان‌ ترجمه‌شده‌ است‌ و جلد دوم‌ آن‌ را با نام‌ (ناگهان‌
    غروب‌)انتشار داد. او در مورد کتابش‌ می‌گوید:می‌توانستم‌
    دروغ‌ بگویم‌ یا حقیقت‌ را بنویسم‌. فکرکردم‌ تنها ارزش‌
    در چنین‌ کتابهایی‌ راستگویی‌خواهد بود). کویین‌ در سال‌
    1978 در (غول‌یونانی‌) نقشی‌ را بازی‌ کرد که‌ شباهتی‌
    فراوان‌ به‌(اریستوتل‌ اوناسیس‌) ثروتمند و غول‌ کشتیرانی‌یونانی‌
    داشت‌. او در سال‌ 1990 نقش‌(سانتیاگورا) در کتاب‌ معروف‌
    (پیرمرد و دریا) اثر(ارنست‌ همینگوی‌) در یک‌ فیلم‌
    تلویزیونی‌ بازی‌کرد و شش‌ سال‌ بعد در فیلم‌ (گوتی‌) ظاهر
    شد.ازدواج‌ دوم‌ وی‌ با اولاندرا پس‌ از 31 سال‌ از هم‌گسیخت‌.
    کویین‌ که‌ در دوره‌ 50 ساله‌ کارش‌ درفیلم‌های‌ بسیاری‌
    بازی‌ کرد از کودکی‌ فقیر درمکزیک‌ و در اوج‌ انقلاب‌ کشور
    به‌ یکی‌ از بزرگترین‌غولهایی‌ سینمای‌ جهان‌ تبدیل‌ شد.
    او از دوازدواج‌ اولش‌ یازده‌ فرزند داشت‌ و از ازدواج‌سومش‌
    با (کتی‌بنوین‌) منشی‌ جوانترش‌ نیزصاحب‌ دو فرزند شد او
    بر اثر بیماری‌ تنفسی‌ در86 سالگی‌ درگذشت‌.
        از فرزندان‌ کویین‌، تنها یک‌ پسر او به‌ حرفه‌بازیگری‌
    روآورد.
        
        و عشق‌...
        کویین‌ در رابطه‌ با مرگ‌ همسرش‌ می‌گوید: آه‌،سبک‌،
    سنگین‌ کردن‌ این‌ که‌ کاترین‌ چه‌ بوده‌ وچقدر شده‌، چه‌
    آزاردهنده‌ است‌. آخرین‌ بار که‌دیدمش‌، در چشمانش‌ از
    زندگی‌ که‌ با روزی‌ با هم‌داشتیم‌ نشانی‌ نبود.
        آلزایمر بیماری‌ هولناکی‌ است‌ که‌ آرام‌آرام‌همسر
    اولم‌ را می‌کشد، همچنان‌ که‌ خانواده‌اش‌ راکشت‌. از آنچه‌
    بر سر روحیه‌ و حافظه‌ کاترین‌آورده‌، قلبم‌ به‌ درد می‌آید،
    اما ذهنم‌ در عین‌حال‌ خالی‌ است‌. از برخی‌ لحاظ حالا او
    را بیش‌ اززمانی‌ که‌ با هم‌ بودیم‌ دوست‌ دارم‌; از لحاظ
    دیگرمی‌کوشم‌ او را همان‌ آدم‌ سابق‌ بدانم‌. عشقم‌ به‌
    اوامروز واقعی‌ است‌. نه‌ عشق‌ هالیوودی‌ که‌ چون‌مردی‌
    جوان‌ سالها پیش‌ از جا خوش‌کردن‌آلزایمر در جسم‌ او حس‌
    می‌کردم‌. به‌ گذشته‌ که‌برمی‌گردم‌، نمی‌دانم‌ آیا هرگز
    او را از جان‌ و دل‌در آغوش‌ کشیده‌ام‌ یا نه‌. به‌ هیچ‌
    یک‌ از دو تن‌مان‌مجال‌ نداده‌ام‌. آنچه‌ بین‌ ما مانده‌
    فرزندان‌ ماست‌و آن‌ بسته‌ زنج‌ آور که‌ برای‌ محکوم‌ کردن‌
    من‌فرستاده‌ است‌. امروز تنها نشان‌ از گذشته‌ نام‌اوست‌،
    اما زود فهمیدم‌ که‌ (کاترین‌ دومیل‌) کمتراز آنچه‌ بود که‌
    می‌نمود. چهره‌ای‌ پنهانی‌ پشت‌ظاهرش‌ نهفته‌ بود: چهره‌ای‌
    ترس‌ خورده‌، ناایمن‌و بزدل‌.
        در سال‌ 1936 که‌ از آمریکای‌ لاتین‌ برگشت‌،ازدواجش‌
    سرنگرفته‌ بود. من‌ از این‌ فرصت‌استفاده‌ کردم‌ تا با او
    باشم‌، بی‌آنکه‌ به‌ بهایش‌ فکرکنم‌. رفته‌ بود تا با یک‌
    کلمبیایی‌ وصلت‌ کند، امارابطه‌ به‌ بن‌بست‌ رسیده‌ بود.
    هرگز از دلیلش‌سردرنیاوردم‌ و به‌ فکر پرسیدن‌ هم‌ نبودم‌.
    مگر من‌کی‌ بودم‌ که‌ از رویای‌ کلمبیایی‌ کاترین‌ بپرسم‌؟
        وقتی‌ بار دیگر کاترین‌ پیدایش‌ شد، سرنوشت‌مرا به‌
    بازی‌ در یکی‌ دیگر از تولیدات‌ سیسیل‌ ب‌.دومیل‌ - حماسه‌
    بی‌باکانه‌ (دزد دریایی‌) کشاند.مرا برای‌ بازی‌ در نقش‌
    اصلی‌ فیلم‌، یعنی‌ (ژان‌لافیت‌) در نظر گرفته‌ بوند، اما
    دوستان‌ و خانواده‌می‌خواستند مرد بزرگ‌ را از به‌
    کارگرفتن‌ من‌منصرف‌ کنند. دومیل‌ مثل‌ بیشتر تهیه‌کنندگانی‌
    که‌دیگر نمی‌توانند صاحب‌نظر باشند، همه‌ را به‌ اتاق‌برنامه‌ریزی‌
    خصوصی‌ خود دعوت‌ می‌کرد تانمونه‌های‌ آزمایشی‌ بازیگران‌
    را بررسی‌ کند.بعدها فهمیدم‌ که‌ کاترین‌ یکی‌ از مخالفان‌
    من‌ بود و(کلارک‌ گیبل‌) را برای‌ این‌ نقش‌ پیشنهاد کرد.
    به‌نظرش‌ من‌ برای‌ نقش‌ راهزنی‌ چنین‌ پرمایه‌ زیادی‌جوان‌
    بودم‌ و شاید هم‌ حق‌ داشت‌ و او یک‌ سال‌بعد همسرم‌ شد

     



    ::: شنبه 86/12/11::: ساعت 11:29 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    آنجلینا جولی Honarpisheh.com

     چهارم ژوین 1975

     لس آنجلس کالیفرنیا

    آنجلینا جولی

    آنجلی در
    چهارم ژوین 1975 در لس آنجلس کالیفرنیا متولد کردید .
    گذران دوران کودکی در شهری که بزرگترین مرکز سینمایی جهان
    در آن واقع است بسیاری را وسوسه سینما دچار می کند . در
    مورد انجلی این موضوع جنبه دیگری داشت . او فرزند یک
    بازیگر اسکاری سینما جای ویت بود و طبیعی است که دوران
    کودکی خود  را با سینما وسوسه هنر هفتم سپری کرده باشد.
    مادرش مارچلینت یرتراند نیز به نوعی در تشویق او به ورود
    به عالم سینما نقش داشت . این خانواده سینمایی صاحب یک
    فرزند پسر به نام جیمز هاون نیز گردید که او هم علاقه به
    سینما دارد.

    انجلی (که در خانه آنژی صدا
    می شود) به همراه برادرش کودک یتماما سینمایی را سپری کرده
    اند آنژی به کلاسهای تئاتر موسسه لی استراسبگ می رفت و به
    مکتب تئاتر آکتورز تستودیا علاقه مند گردید  و از همان
    دوران کودکی به بازی در نمایش های صحنه پرداخت و تجارب با
    ارزشی کسب کرد.

    آنژی  به لحاظ عاطفی به
    برادرش خیلی وابسته است ولی با آنکه او دختر خانواده بود
    از وی بسیار خشن تر و شلوغ تر بوده .

     این طور می گوید:

    من در دوران کودکی به مسابقه
    ماشین سواری و همچنین جمع کردن چاقو علاقه زیادی داشتم و
    سرگرمی هایی  که برای برادرم مفهومی نداشتند  اما علاقه
    به  تماشای فیلم های سینمایی در هر دوی ما وجود داشت
    .روزهای بسیاری را با هم به تماشای آثار کلاسیک سینما می
    پرداختیم.

    آنژی به جز جمع کردن چاقو در
    دوران کودکی آرزوهای دیگری هم داشت شاید باورتان نشود اما
    در سالهای کودکی به شدت آرزوو داشت که مسئول مراسم تدفین
    شود در این باره می گوید :

    خانواده ام نگران من بودند
    فکر می کنم تا حدودی پیش فعال بودم آرزویم این بود که مدیر
    مراسم خاک سپاری باشم  ان آهنگها  تابوتهای چوبی زیبا 
    انسانهای اندوهگین مرده هایی که گریم شدند و آخرین ژست و
    حالت زندگی اشان را به خود گرفته اند همه و همه برایم جذاب
    است. او از همان دوران کودکی به موضوع مرگ شیفتگی خاصی
    داشت.

    او اگر چه در دوران کودکی
    چهره ای زیبا و جذاب داشت اما بیش از انکه به آراستن چهره
    خود بپردازدعلاقه مند به فلسفه های شرقی و به ویژه
    کتابهایی که در مورد مرگ نوشته شده بود توجه داشت برای من
    مرگ مفهوم عمیقی دارد  شاید مرگ مهمترین حادثه در زندگی
    است که همیشه آن را فراموش می کینم  من به مرگ بسیار فکر
    کرده ام در مورد مرگ چیز آرامش بخشی وجود دارد . این که
    شما ممکن است فردا بمیرید باعث می شود امروز را غنیمت
    بشمرید در مورد در فلسفه غرب کمی غفلت وجود دارد اما شرقی
    ها به ویژه چینی ها  هندی ها و  ایرانی ها در فلسفه خود
    آموزش های جالبی برای مرگ دارند.

    آنژی در  شانزده سالگی از
    دبیرستان بورلی  هیلز فارغ التحصیل شد و پس از آن مدتی به
    لندن رفت و در این شهر به عنوان یک مدل مشغول به کار شد و
    سپس در شهر های نیو یورک و لس آنجلس در همین رشته به 
    فعالیت خود ادامه داد .آنژی همچنین به دانشگاه نیو یورک 
    رفت و در رشته بازیگری لیسانس گرفت  او در مورد مدل بودن
    این گونه می گوید : زمانی این کار برایم جالب بود می دانید
    که جولی به زبان فرانسه یعنی زیبا و من در مقطعی  از زندگی
    به این ویژگی شخصی ام بیش از حد توجه داشتم اما هنگامی که
    می دیدم که مجلات و ر سانه ها تنها از یک جنبه از شخصیت من
    توجه دارند از این کار خسته شدم و ژست گرفتن در برابر
    دوریبین عکاسان به نظرم احمقانه آمد . این بود که کوشیدم
    به عنوان بازیگر به فعالیت بپردازم



    ::: شنبه 86/12/11::: ساعت 11:26 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    جنیفر کانلی

    تاریخ تولد: 1970

    محل تولد: نیویورک

    جنیفر کانلی
    (بازیگر فیلم ذهن زیبا،
    ????)
    متولد ???? در نیویورک. بزرگ‌شده? بروکلین
    است و در ده‌سالگی توسط دوستش ترغیب شد در امتحان
    گزینش مدل شرکت کند. پس از آن‌که عکس‌هایش بارها و
    بارها در نشریه‌های مختلف چاپ شد، و پس از حضور در
    تلویزیون توسط یک بازیگریاب به سرجو لئونه معرفی شد
    و در آخرین ساخته? این کارگردان، روزی روزگاری
    آمریکا (????) بازی کرد. پس از پایان دوران
    دبیرستان، به دانشگاه ییل و پس از دوسال به دانشگاه
    استنفورد رفت. فیلم بعدی‌اش پدیده‌ها (????) به
    کارگردانی داریو آرجنتو بود.
    از فیلم‌ها: ????:
    داستان‌های باورنکردنی (مجموعه? تلویزیونی ـ
    انگلستان)، ????: دره (فیلم تلویزیونی)، ? ثانیه در
    بهشت، ????: لابیرنت، ????: اتوآل، بعضی دخترها،
    ????: محل حادثه، ????: فرصت‌های دوران زندگی، خلبان
    موشک، ????: قلب عدالت (تلویزیونی)، ????: عشق و
    سایه‌ها، ????: دانش متعالی‌تر، ????: آبشارهای
    مالهالند، ????: مطرح شدن خانواده? آبوت، ????: شهر
    تاریک، ????: بیدار شدن مرده، مرثیه برای یک رؤیا،
    پولاک، خیابان (مجموعه تلویزیونی)، ????: هالک،
    خانه‌ای از شن و مه، ????: آب تیره، ????: کودکان
    کوچک، و...



    ::: شنبه 86/12/11::: ساعت 11:25 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    نام اصلی : کیت الیزابت
    وینسلت
    www.Honarpisheh.com

    لقب : رز انگلیسی

    تاریخ تولد : 5 اکتبر 1975

    محل تولد : لندن ، انگلستان

    نامزد اسکار : تایتانیک (1998)

    شغل : هنرپیشه سینما ، مدل

    کیت
    وینسلت در پنجم اکتبر ا975 در لندن به دنیا آمد . در سن 11
    سالگی اولین نقش نمایش خود را در پفکهای شکری تبلیغ نوعی
    غذای کودک تجربه کرد . او اجرا در مدرسه هنر را ادامه داد
    و در پی آن نقش هایی در نمایش درام تلویزیونی چروک (1988)
    ، مجموعه های تلویزیونی تصادف (1989) ، فصل تاریک (1991) ،
    برگشتن (1992) و رفتارهای انگلوساکسون (1993) بازی کرد .
    کیت وینسلت به همراه لئوناردو دیکاپریو دو کشف یزرگ فیلم
    عظیم تایتانیک بودند و از آن هنگام تا به حال شهرت خود را
    مدیون تایتانیک و جیمز کامرون هستند . کیت وینسلت در
    نوامبر سال 1998 با جیم تراپتس - دستیار دوم فیلم ( عوضی
    بدقیافه ) که قبل ار تایتانیک ساخته شده بود ازدواج کرد .

    kate winslet بازیگر محبوب و
    دوست داشتنی هالیوود مشهورترین اکتور زن خارجی در ایران
    است . مردم ایران ایران kate را با بازی در فیلم محبوب
    titanic می شناسند . پخس گسترده این فیلم و استقبال بی
    ثابقه ایرانیان باعث شد kate winslet شناخته شده ترین
    اکتور زن خارجی در ایران حداقل در سالهای بعد از انقلاب
    باشد به طوری که در کوچکترین شهرهای ایران هم رز (نام kate
    در فیلم تایتانیک) را می شناسند.

    البته این بدان معنی نیست که
    این فیلم تنها در ایران محبوب باشد titanic غوغایی در دنیا
    به پا کرد و باعث محبوبیت فراوان kate winslet و leonardo
    dicaprio بازیگران اصلی این فیلم شد . اما گسترش این فیلم
    در ایران به این شکل کاملا بی سابقه بود .

    kate winslet در 5 اکتبر
    1975 پا به جهان گذاشت . فراگیری سریع روخوانی انگلیسی در
    کودکی باعث شد تا او با تئاتر از زمان کودکی آشنا شود .
    kate از سن 11 سالگی تحصیل در رشته نمایش (تئاتر) را آغاز
    کرد . اولین کار حرفه ای او در همین سال در تلویزیون
    انگلیس به نمایش در آمد . او سپس به دبیرستان هنر های
    بازیگری رفت و با عزم و اراده به سوی بازیگر حرفه ای شدن
    گام برداشت . بعد از فارغ التحصیلی در سال 1991 او ورود به
    دنیای بازیگری حرفه را آغاز کرد . اولین کار جدی او حضور
    موفقش در فیلم Heavenly creatures در سال 1994 بود .
    کارگردان این فیلم peter jakson و بازیگر نقش اول آن
    melanie lynskey بود . وی سپس در فیلم های A kid in king
    arthur"s court , jude و Hamlet ایفای نفش کرد . در تمامی
    این فیلم ها جز jude ایفاگر نقش های دوم به بعد بود .

    ولی حادثه فراموش نشدنی
    زندگی kate بازی در فیلم پر خرج پر جایزه و پر طرفدار
    titanic بود . تایتانیک به کارگردانی james cameron و بازی
    leonardo dicaprio انقلابی در فستیوالها به پا کرد و تمامی
    جوایز را یکجا درو کرد . بعد از تایتانیک kate در فیلمهای
    بسیاری ایفای نقش کرد که از کارهای موفق وی باید یه
    Hideous Kinky , Murdoch ,The Life of Dvied Gale , J.M
    Barrie"s Neverland اشاره کرد.

    kate همچنین دوبلوری دو
    کارتون به نامهای( Faeries2000) و Christmas Carol : The
    Movie را نیز در کارنامه هنری خود ثبت کرده است.

    با نگاهی به زندگینامه وی
    تفاوت حرفه ای بودن سینما در دنیا و کاملا آماتور بودن آن
    در ابران مشهود است . البته تفاوت سرسام آور درآمدها و
    هزینه ها در غرب و شرق را هرگز نباید فراوش کرد

     



    ::: شنبه 86/12/11::: ساعت 11:24 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    جین سیمور

    وی متولد 15 فوریه 1951

    وی متولد 15 فوریه 1951 در ویمبلدون
    انگلستان است. نکته جالب در مورد جین شباهت وضعیت زندگیش به وضعیتی است
    که در سریال دکتر کویین دارد. پدر او پزشک متخصص زایمان و مادرش هلندی
    بود. جین کار حرفه ایش را در سن ?? سالگی با فستیتوال باله لندن «گروه
    آموزشی و هنری اطمینان» برای آموختن باله، موسیقی و تئاتر شروع کرد،
    اما بعد از اجرای یک نمایش از باله از زانو آسیب دید و امیدها و
    آرزوهایش برای ادامه کارش به عنوان یک بالرین پایان یافت.

    او با
    اولین حضورش در فیلم سینمایی What a lovely war موفق به دریافت جایزه
    Emmy شد و بعد از آن در سریالهای گوناگونی از جمله پادشاهان و
    کاپیتانها، نقشها و بازیهای به یاد ماندنی از خود به جای گذاشت و بعد
    از مدتی برای ایفا کردن یکی از بهترین نقش هایش در یک سریال به عنوان
    ماریا کالاس و نیزبازی در فیلم "ثروتمندترین مرد زنده" برای بار دوم
    برنده جایزه جهانی و با ارزش Emmy شد.

    وی همچنین موفق به دریافت
    چندین جایزه دیگر به خاطر کارهای هنری اش شده است. برای مثال، جایزه
    "کره طلایی" و دریافت لقب "افسر امپراطوری بریتانیا" از ملکه الیزابت
    دوم در کاخ باکینگهام (2000). بعد از آن Jane در فیلم های دیگری از
    جمله live and let die وattle star galactica ظاهر شد و سپس کارهای
    تلویزیونی خود را شروع کرد و در سری سریالهایی همچون "فرشته مرگ"،
    "موضوعات قلب" و "زنی که او دوست داشت" بازی کرد که همگی از شبکه
    تلویزیونی CBS نمایش داده شده اند.

    جین سیمور در چندین رشته
    هنری فعالیت دارد و علاقه او به هنرهای زیبا، او را به یک نقاش موفق
    رنگ و روغن و آبرنگ و همچنین یک طراح لباس مبدل کرده است. او علاوه بر
    این رشته های هنری، دو کتاب را نیز تالیف کرده است. یکی از آنها که "هر
    دو در یک زمان" نام دارد؛ روایت تولد دو قلوهایش است که به رشته تحریر
    درآمده است و دیگری "وقایع نگار تغییرات شگرف" نام دارد و داستان چندین
    نفر، از جمله خود اوست که در کشاکش سختیهای زندگی، پایداری می کنند و
    در نهایت زندگی بهتری برای خود رقم می زنند.

    Jane در حال حاضر
    با "لورد جمیز کیچ" که هنرپیشه و کارگردان است زندگی میکند و این
    ازدواج چهارم او به حساب می آید! او ? فرزند به نامهای jenny - Kate -
    Sean - john و Christopher دارد که دو تای آخری دو قلو هستند و همگی
    آنها در Malibu کالیفرنیا در یک ملک خصوصی قصر مانند مربوط به قرن ??
    زندگی میکنند. مشخصه جالب فیزیکی که در مورد جین وجود دارد تفاوت رنگ
    چشمانش با یکدیگر است بطوریکه رنگ چشم راستش سبز و چشم چپش قهوه ای رنگ
    است.



    ::: شنبه 86/12/11::: ساعت 11:20 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ


    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 4
    بازدید دیروز: 7
    کل بازدید :157533

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    همه چیز  همه جور

    با سلام. به وبلاگ من خوش آمدید. با تمامی سایتها و وبلاگهای علاقمند هم تبادل لینک میکنیم.به قسمت تبادل لینک مراجعه کنید

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    همه چیز  همه جور

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >> فهرست موضوعی یادداشت ها <<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<